تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن ادبی مولانا سنگان و آدرس anjomanmolana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
***************************
گفت خرگوش الامان عذريم هست
گر دهد عفو خداونديت دست
خرگوش گفت جناب شير اگر فرصت بدهيد و براي تاخير خويش دليل محکمه پسند ارايه خواهم داد لذا اگر مقام سلطاني شما اجازه فرمايد
***************************
گفت چه عذر اي قصور ابلهان
اين زمان آيند در پيش شهان
شير عصباني گفت اي تصير کار ترين احمقان کدام دليل؟
ايا طريق امدن در محضر سلطان جنگل اينگونه است
******************************
مرغ بي وقتي.سرت بايد بريد
عذر احمق را نمي شايد شنيد
داستان تو مانند خروس بي محل هست کهشايسته ذبح هست
و عذر نادانان را شايسته نيست گوش داد
***************************
عذر احمق.بدتر از جرمش بود
عذر نادان.زهره دانش کش بود
بهانه انسان نادان از گناه او بدتر است و اين بهانه منهدم کننده دانايي و معرفت است
***************************
عذرت اي خرگوش از دانش تهي
من چه خرگوشم که در گوشم نهي؟
شير گفت اي خرگوش بهانه تو از دانش خاليست من که الاغ نيستم که فريب تو را بخورم
توضيح
خر گوش در مصراع دوم مراد حيوان دراز گوش يعني الاغ مراد است
***************************
گفت اي شه ناکسي را کس شمار
عذر استم ديدهاي را گوش دار
خرگوش گفت اي سلطان اين ناچيز حقير را هم به حساب بيار و لطفا معذوريت من را بپذيرچون من ستم ديده اي بيش نيستم و در واقع مظلوميت منو ببين
***************************
خاص از بهر زکات جاه خود
گمرهي را تو مران از راه خود
جايگاه تو ويژه است و هر تصرف مادي نيز داراي زکاتي است لذا با عنايت به مقامت مرا از درگاه خويش دور نکن
***************************
بحر کو ابي به هر جو ميدهد
هر خسي را بر سر و رو مي نهد
دريا که مادر تمامي جويبارهاست من باب تواضع التفاتي به خار و خاشاک هم دارد و انان را بر روي خويش حمل ميکند
***************************
کم نخواهد گشت دريا زين کرم
از کرم دريا نگردد بيش و کم
و هيچ کاستي اي دريا را تهديد نميکند از عطاي فراوانش و هرگز کم و کاست نخواهد شد
**************************
گفت دارم من کرم بر جاي او
جامه هر کس برم بالاي او
شير گفت بخشش من در جايگاه شرعي ان است و دقيقا همانند خياط لباس هر کس را موزون و مناسب قامت هر کس برش ميزنم
***************************
گفت بشنو گر نباشم جاي لطف
سر نهادم پيش اژدرهاي عنف
خرگوش گفت اگر بزرگواري نموده و سخنانم را قبول نمايي و در صورت عدم صدق در ان من را گرفتار اژدهاي قهرت نما
***************************
من بوقت چاشت در راه آمدم
با رفيق خود سوي شاه آمدم
خرگوش گفت هنگامه بامدادان در مسير امدن به همراه يارخويشبوي شير
******************************
با من از بهر تو خرگوشي دگر
جفت و همه کرده بود ان نفر
حيوانات خرگوشي را که سهميه امروز شير بود به همراه من بسوي سلطان گسيل کرده بودند
********************************
شيري اندر راه.قصدبنده کرد
قصد هر دو همره اينده کرد
و در مسير امدن شيري ديگري به هر دوي ما حمله نمود
********************************
گفتمش ما بنده شاهنشهيم
خواجه تاشان که آن درگهيم
خطاب به عنوان کرديم ما دو خرگوش غلام و نوکر سطان هستيم
*******************************
گفت شاهنشه که باشد؟ شرم دار
پيش من تو ياد هر ناکس ميار
شير مسير راه گفت سلطان ديگر کيست خجالت بکش و در نزد من نام هيچ وجود پست و ذليلي را بر زبان نيار
*****************************
هم ترا و هم شهت را بر درم
گر تو با يارت بگرديد از درم
همتو و سلطانت را پاره خواهم کرد واگر قصد فرار و ترک من را داشته باشيد هلاکتان کتم
****************************************
گفت همره بگذار تا وقت دگر
روي شه بينم برم از تو خبر
لذا من خطاب به ان شير گفتم اگر فرصتي بدهي تا صورت سلطان خويش را زيارت نماييم و از حضور ت شاه جنگل را اگاه سازم
************************************
گفت همره را گرو نه پيش من
ور نه قرباني تو اندر کيش من
شير گفت بايد دوستت را بعنوان گرو بگذاري الا مطابق سنت خويش تو را قرباني خواهم کرد منظور تقاص اين موضوع را تو پرداخت خواهي نمود
*****************************************
لابه کرديمش بسي سودي نکرد
يار من بستد مرا بگذاشت فرد
التماس ما هيچ فايده اي نداشت پس رفيق همراه من را گرو گرفت و من تنها شدم
***********************************
يارم از زفتي سه چندان بد که من
هم به لطف و هم به خوبي هم به تن
ورفيق من داراي برنريهاي فراواني نسبت به من بود وي داراي فضيلت مهرباني و مرغوبيت و فربه بودن بود
*****************************
بعد ازين زان شير اين ره بسته شد
حال ما اين بود و با تو گفته شد
لذا به جهت وجود مانعي بزرگ چون شير ديگر اهل جنگل در ايفاي تعهد نميتوانند عمل نمايند چون مسير راه بسته شده است
*****************************
از وظيفه بعد ازين اوميد بر
حق همي گويم ترا والحق مر
پس مستمري تعهد شده قطع خواهد شد و حقيقت همين است گر چه حرف حق تلخ است
مسايل السلوک
اقولهم بمر الحق
مقوله ايست حقيقي از انجاييکه نفس انسان در قبول واقعيت ها سخت از در انکار وارد ميشود لذا در مواردي که حقيقني را بشنود که ان خلاف باور او صدق نمايد جنبش هاي نفساني مانع از پذيرش گردد
سخن حق در بيشتر مواذيق فرد بسيار تلخ خواهد بود
***************************
گر وظيفه بايدت ره پاک کن
هين بيا و دفع آن بيباک کن
خرگوش گفت اگر تقاضاي انجام تعهد را خواستاري ميبايست مسير را از وجود رقيب پاک نمايي پس حرکت کن و براي دفع ان شير گستاخ چاره اي نما
مسايل السلوک
موانع راه در نيل به مقصود براي سالک راه يک اصل هست ولقد خلقنا الانسان في کبد
انسانها در اسماني شدن بايد از موانع نفساني عبور نمايند و قطعا هيچوکمالي بدون ازمون نخواهد بود
ليس للانسان الا ما سعي
و يقينا کمال مادي و معنايي هر فرد در گرو تلاش او خواهد بود
نظرات شما عزیزان:
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 285
بازدید کل : 14076
تعداد مطالب : 125
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
